| ||||
|
کیفیت 128 کیلو بایت در ثانیه :
1. افسانه ی عمر
2. چشم نرگس
3. هوای تو
4. مبتلا
5. شاهد افلاکی
6. آتش عشق
7. داغ تنهایی
9. خواب پریشان
سلام به همه هموتنان خوب و گلم . براتون چندتا ترفند جالب در XP گذاشتم که مطمئنم واستون جالبه ..
چگونه مدت shut down زمان را کم کنیم ؟
در start گزینه ی run رو بزنید.بعد regedit رو بنویسید و Enter کنید. یه صفحه ی دیگر باز میشه روی فولدر HKEY_CURRENT_USER کلیک کنید یه سری دیگه فولدر میاد.روی control panel کلیک کنید بعدشم روی Desktob . سمت راست صفحه یک سری فایل میاد روی HungAppTimeout اینتر کنید.دوباره یک صفحه میاد که عددی رو نوشته شما به جای اون عدد هر عدد کمتری که میخواهید بذارید .
فقط عددش کمتر از 100 نباشه چون دستگاهتون خراب میشه.
قرار دادن تصویر در هنگام بالا آمدن ویندوز XP تصویر در هنگام بالا آمدن ویندوز XP
در نسخه های قبلی ویندوز، مثل ویندوز 98 می شد با تغییر فایلLogo.sys ، تصویری را که در هنگام راه اندازی ویندوز به نمایش در می اومد رو عوض کنیم، ولی ساختار ویندوز XPبه گونه ایه.در ویندوز XP تصویری که در هنگام راه اندازی ویندوز نمایش داده می شه در درون فایل ntoskrnl.exeقرار داره و امکان ویرایش اون توسط ابزارهای متداول در ویندوز وجود نداره. ولی نا امید نشید، ویندوز XP این قابلیت رو داره که تصویری را قبل از کادر Welcome به نمایش درآوره .شما هم بدین ترتیب می تونید تصویر مدنظر خودتونو در هنگام راه اندازی ویندوز به معرض نمایش بگذارید.
برای این کا در رجیستری به دنبال مسیر زیر بگردید :
HKEY_USERS.DEFAULTControl PanelDesktop
یک مقدار رشتهای (string) بنام Wallpaperبسازید و بهش مسیر تصویر مد نظرتونو بدین . این تصویر باید یک تصویر طرح بیتی (*.bmp)باشه. از این زمان به بعد هر وقت که ویندوز راه اندازی بشه این تصویر قبل از کادر Welcomeبه نمایش در می یاد.
پشت آرم ویندوز چه خبر است:
وقتی وارد اولین محیط ویندوز XP می شوید آرم ویندوز را می بینید در صفحه ای سیاه که سه مستطیل آبی همینطور برای ۲۰ تا ۳۰ ثانیه از جلوی شما عبور داده می شود ،غافل از اینکه ویندوز در پشت این شکل زیبا مشغول کار های دیگری است. برای اینکه این درپوش را برداریم وببینیم ویندوز چه می کند مراحل زیر را دنبال کنید:
?.در حوزه RUN دستور MsConfig را صادر کنید.
?.وارد زبانه BOOT.INI شوید.
?.این سطر را در آن پیدا کنید:
multi(0)disk(0)rdisk(0)partition(1)WINDOWS="Microsoft Window XP Perofessional"/fastdetect
?.از گزینه های پایین صفحه sos/ را پیدا کرده و مربه روبروی آن را علامت بزنید(در این حالت باید sos/ در جلوی سطر اضافه شود.)
?.خوب حالا Apply بعد OK را بزنید.کامپیوتر از شما می خواهد Restart شود.شما با پاسخ مثبت همه چیز را به خوبی تمام می کنید.
از این به بعد شما آن آرم را نخواهید دید ،ولی در عوض کارهای ویندوز را در پس آن خواهید دید.
ورود به چت رومی که پر است:
برای ورود به چت رومی که پر است یعنی 40 نفر در آن آن لاین هستند
مراحل زیر را طی کنید: ابتدا یک چت روم بسازید تا هیچ کس داخل آن
نباشد. کد روبرو را در قسمت پیغام تایپ کنید [*] join/ ?که بجای [*]
باید نام چت رومی که پر هست و قصد ورود به آن را دارید را وارد کنید.
ممکن است با پیغامی که می گوید این چت روم پر است مواجه شوید.
یک مدت صبر کنید دو باره کد بالا را وارد کنید این بار وارد چت روم پر خواهید شد!
تغییر اسم سیستم عامل:
اگر دو سیستم عامل داشته باشید مثلا 98 و XP وقتی کامپیوتر شما بالا میاد به شما سی ثانیه فرصت میده تا اینکه یکی را انتخاب کنید . شما میتونید با این روش متن موجود را تغییر دهید مثلا عبارت Microsoft Windows XP Professional را به عبارت مثلا TITAN تغییر دهید . وارد ادرس زیر بشوید :
Control Panel/System/Advance tab/Startup and recovery>setting
قسمت Setting را که کلیک کردید پنجره ای باز میشود که دارای دو قسمت میباشد . در قسمت System startup وارد قسمت Edit شوید . در پنجره Notepad باز شده بجای عبارت Microsoft Windows XP Professional هر عبارتی را که میخواهید جایگزین کنید . حالا کامپیوتر را Reset کنید و تغییرات را ببینید .
از بین بردن Clock از Taskbar
برای از بین بردن Clock از Taskbar ادرس زیر را پیدا کنید : Windows XP
HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft
\Windows\CurrentVersion\Policies\Explorer
یک مقدار از نوع DWORD با نام HideClock ایجاد کنید و انرا برابر یک قرار دهید . برای بازگشتن به حالت قبلی و پیش فرض ویندوز مقدار را از یک به صفر تغییر دهید . حالا کامپیوتر را RESET کنید.
با تشکر
| |
|
به نام حق
امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند
کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق
خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب
لباسی که می خواستی بپوشی.
وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که
بایستی و به من بگویی:سلام؛اما
تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک
صندلی بنشینی. بعد دیدمت
که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت
تلفن کردی تا از آخرین شایعات
با خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با
من حرف بزنی.متوجه شدم
قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به
سوی من خم نکردی. تو به
خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون
را روشن کردی.نمی دانم
تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی
آن می گذرانی؛ در حالی که
درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو
در حالی که تلویزیون را نگاه
می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از
آن که به اعضای خوانواده ات
شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من
همیشه در کنارت و برای کمک به
تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با
دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت
دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.
خیلی سخت است که یک مکالمه
یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز
کمی هم به من وقت بدهی.
آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟ اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت
دارم. روز خوبی داشته باشی...
دوست و دوستدارت:خدا
ژرالدین دخترم ، اینجا شب است. یک شب نوئل . در قلعه کوچک من ،همه ی سپاهیان بی سلاح خفته اند . نُه برادر و خواهر تو و حتی مادرت. به زحمت توانستم بی آنکه این پرندگان خفته را بیدار کنم، خودم را به اتاق کوچک نیمه روشن ، به این اتاق انتظار پیش از مرگ برسانم. من از تو بس دورم ؛ خیلی دور...اما چشمانم کور باد اگر یک لحظه تصویر تو را از چشمان من دور کنند. تصویر تو آنجا روی میز هست. تصویر تو اینجا روی قلب من نیز هست. اما تو کجایی ؟ آنجا در پاریس افسونگر برروی آن صحنه پرشکوه تئاتر " شانزه لیزه " می رقصی. شنیده ام نقش تو در این نمایش نقش آن شاه دخت ایرانی است که اسیر خان تاتار شده است. شاهزاده خانم باش و برقص . ستاره باش و بدرخش؛ اما اگر قهقهه تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گلهایی که برایت فرستاده اند ، تو را فرصت هشیاری داد ، در گوشه ای بنشین و نامه ام را بخوان و به صدای پدرت گوش فرادار .
من پدر تو هستم . ژرالدین ؛ من چارلی چاپلین هستم . وقتی بچه بودی ، شبهای دراز بر بالینت نشستم و برایت قصه ها گفتم . خواب که به چشمان پیرم می آمد ، طعنه اش میزدم و می گفتمش برو. من در رویای دخترم خفته ام . رویا می دیدم ژرالدین ، رویا...رویای فردای تو ، رویای امروز تو، دختری می دیدم به روی صحنه. فرشته ای میدیدم به روی آسمان که می رقصد و میشنیدم تماشاگران را که می گفتند : دختره را می بینی ؟ این دختر همان دلقک پیره . اسمش یادته ؟ چارلی . آره ، من چارلی هستم . من دلقک پیری بیش نیستم . تو مرا نمی شناسی ژرالدین . در آن شبهای دور بس قصه ها با تو گفتم ، اما قصه خود را هرگز نگفتم . این داستان شنیدنی است: داستان آن دلقک گرسنه ای که در پست ترین محلات لندن آواز می خواند و می رقصید و صدقه جمع می کرد . این داستان من است . من طعم گرسنگی را چشیده ام . من درد بی خانمانی را کشیده ام و از اینها بیشتر ، من رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند ، اما سکه صدقه رهگذر خودخواهی آن رامی خشکاند ، احساس کرده ام . با این همه من زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند ، نباید حرف زد . داستان من به کار تو نمی آید . از تو حرف بزنیم . به دنبال نام تو نام من است : چاپلین . با همین نام چهل سال مردم را خندانده ام و بیش از آنچه آنان خندیدند ، خود گریسته ام . ژرالدین ، در دنیایی که تو زندگی می کنی ، تنها رقص و موسیقی نیست . نیمه شب هنگامی که از سالن پرشکوه تئاتر بیرون می آیی ، آن تحسین کنندگان ثروتمند را یکسره فراموش کن . اما حال آن راننده تاکسی را که تو را به منزل میرساند بپرس . حال زنش راهم بپرس و اگر زنش حامله بود و پولی برای خرید لباس بچه اش نداشت، چک بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار . گاه به گاه با اتوبوس یا مترو شهر را بگرد . مردم را نگاه کن و دست کم روزی یک بار با خود بگو من یکی از آنان هستم . آری تو یکی از آنها هستی دخترم ، و نه بیشتر.
هنر پیش از آنکه دو بال دور پرواز را به انسان بدهد ، اغلب دو پای او را نیز می شکند . در خانواده چارلی هرگز کسی آن قدر گستاخ نبوده است که به یک کالسکه ران و یا یک گدای کنار رود سن ناسزایی بدهد.
امید من این است که هرگز فقیر زندگی نکنی . همراه این نامه یک چک سفید برایت می فرستم . هر مبلغی خواستی بنویس و بگیر . اما همیشه وقتی دو فرانک خرج می کنی ، با خود بگو " دومین سکه مال من نیست . این باید مال یک مرد گمنام باشد که امشب یک فرانک نیاز دارد . " این حقیقت را با تو می گویم دخترم : مردمان روی زمین استوار بیشتر از بندبازان برروی ریسمان نااستوار ، سقوط می کنند.
دل به زر و زیور نبند . زیرا بزرگترین الماس جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه میدرخشد . اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی بستی ، با او یک دل باش . به مادرت گفته ام در این باره برایت نامه ای بنویسد . او عشق را بهتر از من می شناسد.
ژرالدین ؛ کار تو بس دشوار است . این را می دانم که به روی صحنه جز تکه ای حریر نازک بدن تو را نمی پوشاند . به خاطر هنر می توان لخت و عریان برروی صحنه رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت. اما هیچ چیز در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان کند . برهنگی بیماری عصر ماست و من پیرمردم و شاید حرف های خنده دار می زنم.
به هرحال امیدوارم تو آخرین کسی باشی که تبعه جزیره لختی ها می شود . می دانم که پدران و فرزندان همیشه جنگی جاودانی با یکدیگر دارند . با من یا اندیشه های من جنگ کن دخترم . من از کودکان مطیع خوشم نمی آید.
چارلی دیگر پیر شده است، ژرالدین . دیر یا زود به جای آن جامه های رقص شاید لباس عزا بپوشی و بر سر مزار من بیایی . حاضر به زحمت تو نیستم . تنها گاه گاهی چهره خود را در آیینه ای نگاه کن . آنجا مرا خواهی دید . خون من در رگهای توست و امیدوارم حتی آن زمان که خون در رگهای من می خشکد ، چارلی را ، پدرت را فراموش نکنی . من فرشته نبودم اما تا آنجا که توان داشتم تلاش کردم تا آدمی باشم . تو نیز تلاش بکن . رویت را می بوسم.
یه چیز خیلی جالب.... هیچ کس در هیچ جای ویندوز نمی تونه فولدری با نام con
بسازه....بیل گیتس در این مورد هیچ توضیحی نتونستده بده!!!!!!!!
اسم تمام قارهها با همان حرفی که آغاز شده است پایان مییابد.
مقاومترین ماهیچه در بدن، زبان است.
کلمه «ماشینتحریر» (TYPEWRITER) طولانیترین کلمهای است که میتوان با استفاده از حروف تنها یک ردیف کیبورد ساخت.
چشمک زدن زنان، تقریباً دوبرابر مردان است.
شما نمیتوانید با حبس نفستان، خودکشی کنید.
محال است که آرنجتان را بلیسید.
وقتی که عطسه میکنید مردم به شما «عافیت باش» میگویند، چرا که وقتی عطسه میکنید قلب شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه میایستد.
هیچکس نمیداند چرا صدای اردکها اکو نمیشود!
پشهکشها پشه را نابود نمیکنند، بلکه تو را مخفی میکنند! آنها حس پشهها را از کار میاندازند، بنابراین پشهها نمیتوانند بفهمند که تو کجایی!
ماه در هر سال به انــدازه 1.5 اینچ از زمین دور میشود.
بـرای جلــوگیـری از جـوانـه زدن سـیـب زمیــنی کافی است درون سبد آن یک سیب قرار دهید.
OK مخـفـف کـلمـات Oll Korrect می باشد
تا زمانیکه که غذا با بزاق دهان مخلوط نشده باشد مزهاش احساس نمیگردد.
چرا عمل سزارین بدین نام معروف شده است؟ میگویند برای اولین بار ژولیوس سزار قیصر روم به طریق سزارین بدنیا آمده است و بدین خاطر سزارین به نام او نامگذاری شده است. البته در لاتین کلمه ایی نیز وجود دارد بدین مضمون «سه داره» که معنی «برش» میباشد.