در دنیای فوتبال ایران تمام بازیکنان مشهور کشورمان القاب خاص برای خود دست و پا کرده اند و تعدادی از این القاب را برای شما شرح می دهم: علی پروین سلطان فوتبال ایران به روایتی می توان علی پروین را بزرگترین ستاره تاریخ فوتبال ایران قلمداد کرد. بازیکن و سرمربی سال هایدور و نزدیک پرسپولیس و تیم ملی، چهره بسیار محبوبی که زمانی پرتعصب ترین هواداران فوتبال گرد او جمع شده بودند. پرسپولیسی ترین آدم تاریخ از اوایل دهه 60 لقب سلطان را از تماشاگران دریافت کرد و در اواسط همین دهه، هنگامی که به طور توامان مربی- بازیکن سرخپوشان بود، این عنوان به طور کامل روی اسم پروین نشست و هنوزهم حتی جوانترین نسل هواخواهان فوتبال ایران وی را با همین لقب می شناسند. با این همه جالب است بدانید پروین اولین سلطان فوتبال ما نبوده و سال ها قبل از او استقلالی ها از علی جباری با این عنوان یاد می کردند اما این آوازه پروین بود که سراسر کشور را تسخیر کرد! ناصر حجازی کاپلوی وطنی! دومین دروازه بان قرن آسیا، ورژن استقلالی علی پروین برای هواداران پرشمار آبی های پایتخت بوده است! استقلالی ها علاقه بسیار زیادی به حجازی داشته اند و او تقریبا از پایگاه مردمی وسیعی هم اندازه پروین سود می برده است. بعد از آنکه ناصرخان دروازه بانی را کنار گذاشت و تصمیم گرفت مربیگری کند از سوی هواداران ضلع جنوبی ورزشگاه آزادی با لقب «حجازی کاپلو» مورد استقبال قرار گرفت. بیش از آنچه نتایج خوب حجازی با استقلالی ها پشتوانه اعطای چنین لقبی بوده باشد، تیپ و قیافه ناصرخان موجب می شد هواداران او را با سرمربی خوش پوش وشیک سال های دور تیم های میلان، رم ویوونتوس مقایسه کنند. حجازی کاپلو برعکس همتای پرسپولیسی اش هنوز هم مشغول سرمربیگری است. علی کریمی از ریوالدو تا جادوگر علی کریمی یکی از بهترین فوتبالیست های تاریخ کشورمان بوده و با توجه به محبوبیت شگفت انگیزش، لقب های فراوانی را از آن خود کرده است. روزگاری به واسطه درخشش خیره کننده در مسابقات غرب آسیا، از کریمی با عنوان «مارادونای آریایی» در روزنامه هایاردنی استقبال شد و روزگاری دیگر سرانafc او را «مارادونای آسیا» قلمداد کردند. از سوی هواداران نیز اولین لقبی که به کریمی تعلق گرفت عنوان«کریمی دنیلسون» بود که طعنه بهروزهای اوج مهاجم ناگهان محو شده فوتبال برزیل داشت. پس از آن تکنیک خارق العاده کریمی با ریوالدو قیاس شدتا سکوهای آزادی «کریمی ریوالدو» را صدا بزنند و با این همه طی سال های اخیر همه محافل رسانه ای و مردمی فوتبال در ایران روی لقب «کریمی جادوگر» برای شماره هشت ایرانی به اجماع رسیدند. امیر قلعه نویی معروف ترین ژنرال عموما رسم بر این است که یک تیم فوتبال به ارتشی جنگی تشبیه شود و بر همین اساس، در همه جای دنیا هافبک های همه کاره و بازیگردانان اصلی تیم های باشگاهی و ملی به ژنرال ها تشبیه می شده اند. در فوتبال ایران – مثلا پرویز قلیچ خانی، محمد صادقی، ایرج سلیمانی، سیروس قایقران و کریم باقری در برهه های گوناگون زمانی چنین عنوانی را به ارث بردند. برای کسب این لقب، نوعی کاریزما و اتوریته ذاتی،رکنی اساسی و بنیادین تلقی می شد. در سال های اخیر، امیر قلعه نویی توانست شش دانگ سند چنین لقبی را به خود بزند و برای خودش با چنین عنوانی جای خوبی در رسانه ها و میان مردم باز کند. او امروز محبوبترین مربی استقلال است که می کوشد راه های اسطوره شدن را تمرین کند! علی دایی شهریار فامیلی، سوءتفاهم تاریخی! در مورد علی دایی اتفاق بسیار جالبی رخ داده است. بسیاری تصور می کنند که بعد از درخشش دایی در عرصه بین المللی و ملی، رسانه ها لقب «شهریار» را برای او برگزیدند تا وی را به اسطوره آذری زبان حوزه ادبیات معاصر کشورمان نسبت بدهند. با این حال شاید کمتر کسی بداند که شهریار لقب خانوادگی و محلی دایی بوده که در اوج گمنامی در اردبیل به وی اطلاق می شده است! در بین برادران دایی، گذشته از بزرگترین پسر به نام حافظ، بقیه لقب خانوادگی و به نوعی اسم دوم یا مستعار داشتند. محمد دایی با لقب کیکاووس، حسن دایی با لقب شهرزاد و حسین دایی با لقب بهزاد شناخته می شدند و در این میان علی دایی عنوان «شهریار» را برای خودش برگزیده بود و این مساله ارتباطی بادرخشش های بعدی او نداشته است. دایی همچنین در برهه ای از بازیگری اش با لقب «دایی باتیستوتا» تشویق می شد. احمدرضا عابدزاده عقاب آسیا با ماست یکی از مشهورترین القابی که در فوتبال ایران جا به جا شده مربوط به احمدرضاعابدزاده است که عنوان «عقاب آسیا» رااز آن خود کرد. اولین مرتبه، مجله دنیای ورزش بعد از قهرمانی ایران در بازی های آسیایی 1990 پکن این عنوان را به عابدزاده داد. موضوع مربوط به بازی فینال بین ایران و کره شمالی شد که گلر جوان تیم ملی کشورمان از چهار پنالتی طوفان زرد، دو ضربه را مهارکرد و البته یک ضربه به اوت رفت. استقلالی ها در آن ایام در ترویج این لقب برای عابدزاده سنگ تمام گذاشتند و البته پرسپولیسی ها سال ها بعد باطراحی شعر جالب و مشهور «عقاب آسیا باماست» این پروژه را نهایی کردند! فرهاد مجیدی کلینزمن جوان! فرهاد مجیدی در روزهای اوج درخشش برای استقلالی ها، به محبوبیتی عجیب و دوراز انتظار دست یافت. او که همین حالاهم از مشروعیت و مقبولیت جوانی اش روی سکوها بهره می برد، در دوران بلوغ خوددر عرصه فوتبال، لقب «مجیدی کلینزمان» را از آن خود کرد، هر چند که این کلینزمان وطنی بیشتر عمرش را خرج عرب های همسایه کرد و حتی از تیم ملی هم دور ماند! رضا شاهرودی خودخود مالدینی رضا شاهرودی اگر در ایتالیا متولد می شد، پائولو مالدینی هرگزفرصت درخشش و مطرح شدن پیدا نمی کرد! به شما توصیه می کنیم از تقدم و تاخر تاریخی قضیه بگذرید و فقط طنز ظریفش را بگیرید! رضا شاهرودی از همان اوج جوانی اش در اوایل دهه 70 از تماشاگران تیفوسی پرسپولیس لقب «شاهرودی مالدینی» رادریافت کرد و البته هیچگاه کتمان نکرد که از شنیدن این شعار روی سکوها چقدر ذوق زده می شود و لذت می برد. شاهرودی که ارسال های مواج و دقیقش با پای چپ زبانزد خاص و عام بود، در دو مرتبه – یک بار هنگام درگیری با پروین و باردیگر همزمان با مناقشه با مایلی کهن – مربیان خود را با دیالوگی تکراری روبه رو کرده بود، «به من می گن رضامالدینی. 40 هزار تماشاگر فقط به هوای من میان استادیوم!» کریم باقری واقعا کانتونا! در عنفوان جوانی، هواداران پرسپولیس وتیم ملی در پاس داشت درخشش فوق تصورکریم باقری، او را با اسطوره شماره هفت منچستریونایتد مقایسه می کردند و با فریاد «باقری کانتونا» سکوهای آزادی را به لرزه درمی آوردند. کریم باقری که برای فوتبال ایران کم از کانتونا نداشت، برای همزاد پنداری بیشتر با تماشاگران، مدت های مدید ییقه پیراهن خود را بالا می برد تا با تقلید از عادت همیشگی کانتونا، شباهت افزونتری با این ابرستاره پیدا کند. البته نباید ناگفته بماند که کریم درعرصه بازی های ملی بسیار وفادارتر ازکانتونا نشان داد! مهدی هاشمی نسب اولین رفت و برگشت تاریخ اولین رفت و برگشت تاریخ فوتبال ایران مهدی هاشمی نسب بود؛ ستاره ای که باوجود پست دفاعی اش گل زدن درشهرآوردها را خیلی خوب بلد بود. پس از آنکه هاشمی نسب در مهر ماه 77 دروازه آبی پوشان را در قالب دیدار رفت شهرآورد لیگ آزادگان سال 77 گشود والبته 6 ماه بعد در فروردین 78 گلش رادر بازی برگشت هم تکرار کرد، از سوی سکوهای هیجان زده جایگاه های 34، 35 و36 لقب مهدی رفت و برگشت را دریافت کرد. این لقب برای استقلالی ها بسیار سنگین بود و شنیدن آن، آنها را آزار می داد. با این وصف یک دهه بعد،امیدرضا روانخواه و محسن خلیلی به واسطه گلزنی در شهرآوردهای رفت وبرگشت لیگ هفتم، لقب «امید رفت وبرگشت» و «محسن رفت و برگشت» رادریافت کردند؛ اما این کجا و آن کجا؟! هادی طباطبایی چیزی شبیه به دیوید سیمن حمید بابازاده برای استقلال دروازه بان های زیادی تربیت کرده که یکی از بهترین های آنها هادی طباطبایی بوده است. هادی در برهه ای درخشش فوق العاده ای داشت و حتی به واسطه عملکردخیره کننده اش در مصاف با دانمارک،لقب «شیر کپنهاگ» را از مطبوعات دریافت کرد. استقلالی ها ترجیح دادند گلر خود را «هادی دیوید سیمن» صدا بزنند و او را با تشبیه به گلر سرشناس و اسبق تیم ملی انگلستان تشویق کنند. ایمان مبعلی از جنس دیوید بکام ایمان مبعلی برای فوتبال دوستان اهوازی چهره بسیار محبوبی به حساب می آید. اوکه از نقطه نظر حضور در تیم ملی بسیاربدشانس بوده است، به واسطه کاشته های فوق العاده ای که می زند، در برهه ای لقب «ایمان دیوید بکام» را دریافت کرد. خود ایمان هم البته با اعتماد به نفس فراوان، چنین لقبی را برازنده خودمی داند و تاکید دارد که ضربات ایستگاهی اش چیزی از ستاره جنجالی فوتبال انگلستان کم ندارد! به ویژه استیل پشت توپ ایستادن ایمان بسیار شبیه به بکام است. علی موسوی به رنگ کلایورت استقلالی ها مهاجمان خوب زیادی داشته اند و یکی از بهترین های آنها، علی موسوی بوده است. ستاره سیه چرده استقلال که گوشه ای از استعدادش را در اواسط دهه 70 در لباس آبی به نمایش گذاشت و البته به سرعت محو شد، از سوی هواداران «موسوی کلایورت» خوانده می شد تا یاد و خاطره مهاجم سابق تیم ملی هلند و بارسلونا در ورزشگاه های ایران زنده شود. موسوی پس از خراب کردن یک تک به تک تاریخی در بازی مهم ملوان - استقلال، راه نزول را در پیش گرفت. پایان رافت شبیه دایی! به نوعی می توان گفت جالب ترین لقبی که در فوتبال ایران به یک بازیکن داده شده است، به پایان رافت مربوط می شود. مهاجم بلندقامت، فیزیکی و آستارایی سال های نه چندان دور پرسپولیس،هنگامی که خوش می درخشید، با لقب به یاد ماندنی «رافت علی دایی» تشویق می شد! جالب اینکه رافت نیز این شعار را بسیار دوست داشت و برای هوادارانی که او را به این لقب می خواندند، دست تکان می داد! حامد کاویانپور به خاطر شوت هایش حامد کاویانپور، ستاره کم نظیری بود که به اندازه ظرفیت خود در فوتبال ایران ندرخشید. اوایل حضور این هافبک خوش استیل در پرسپولیس، به خاطر شوت های مهلک و نیز ته چهره خاصش، او راشبیه روبرتو کارلوس - مدافع چپ تکرارنشدنی رئال مادرید - می دانستند و باشعار «کارلوس کاویانپور» به تشویق او می پرداختند! مازیار زارع در جستجوی یک قایقران همان طور که مردم آرژانتین برای یافتن ورژن دیگر و جدید مارادونا بی تابی می کنند، انزلی چی ها هم برای پیدا کردن یک سیروس قایقران تازه به آب و آتش می زنند و تا به حال آدم های زیادی این لقب را از مردم بندر دریافت کرده اند، اما شبیه ترین آنها به مرحوم قایقران، مازیار زارع بود که قبل ازپیوستن به پرسپولیس، کاپیتانی ملوان را هم تجربه کرد. او که شوت های مهیبی هم می زند به نام «مازیار قایقران» خوانده می شود. پژمان نوری موهایش! پژمان نوری را شبیه پاول ندود می دانند و به این نام او را تشویق می کنند. انصافا هم نوع استیل و چهره نوری شباهت زیادی به هافبک دونده ودرگیر یوونتوس دارد. شباهت هر دو نفرهم البته به شوت های سرکش و خطرناکی است که می زنند. ضربه قهرآمیز پژمان به قعر دروازه بلاروس را که از یاد نبرده اید؟! بهنام سراج آقای دل پیرو مهاجم آبادانی پرسپولیس، ازجمله بازیکنانی بود که در فوتبال ایران به حق خودش نرسید. او که در برهه ای عنوان ذخیره طلایی را از آن خود کرده بود، با فریاد «سراج دل پیرو» تشویق می شد. |